همه رفتند و ماه ماند و دختر ِ كابل
پدر اگر چه نرفته ست ليكن افتاده ست
.
محرّم است و حرام است و جنگ در حرم است
بكُش كه كُشتنِ مادر مُبرهن افتاده ست
.
كجاست اشرف و زلماى! ؟باغ خشكيده ست
به جانِ دخترِ كابل "تبر زن " افتاده ست
.
كجاست شوكتِ "مسعود شاه " شاهانى
كه ترس در دل رخش و تهمتن افتاده ست
.
دوباره شب و نفس هاى زخمىِ فردوس
به ياد رخش و نفس هاى توسن افتاده ست
.
سروده دکتر فردوس حاجیان - معلم برگزیده یونسکو و سفیر صلح در جهان