صبح روزهای جمعه را به یاد دارم . مادرم یک معلم بود و دفتر به دست سر ساعت مشخصی پای تلویزیون می نشست و نت بر میداشت. شیوه آموزش دکتر فردوس حاجیان که آن روزها به نام عمو فردوس می شناختیمش عجیب بدیع و خلاقانه بود . انقدر حروف الفبا را مثل نقل و نبات به خورد بچه ها می داد که امروزه برایمان کمی باور نکردنی است که کودکان دهه شصت برنامه شهرک الفبا را قربانی خواب صبحگاهی نمی کردند . حالا شاید باور نکنیم که کسی در دوره های سرد جنگ با معجزه موسیقی خانه آموزش را گرم کرد. هنوز هم وقتی چشمم به پیرزنی در خیابان می افتد ضمیر ناخودآگاهم ناگه سفر می کند به آن سالها و بدون آنکه بخواهم یاد حرف دال می افتم.
هر چند این روزها سیاست های صدا و سیما کمی عجیب و غریب شده است و یا هر برنامه ای به بهانه نشاط اجتماعی سر از جنگولک بازی در میاورد و یا برنامه های آموزشی اش هم بوی سیاست می دهد . چقدر جای فردوس حاجیان ها در این رسانه ظاهرا ملی خالی ست . شاید اگر کمی منفعت طلبی های صدا و سیما می گذاشت و انقدر با برنامه های قرعه کشی و شرکت در مسابقه به دنبال خالی کردن جیب مردم نبودند اکنون می شد با حضور چهرهایی که سلول سلول وجودشان از جنس آموزش است با استفاده از هنر , دنیای نوینی را به روی باروری فرهنگی و علمی نسل آینده گشوده شود .
شاید اگر  بوی مهر در جامعه می پیچید و هیچ کس بدون دلیل و یا با دلیل از مواجه با مردم منع نمی شد اگر به جای گرفتن گوش های مردم به دنبال افزودن فهم و شعور جامعه برای پذیرفتن درست یا غلط بودیم  اکنون ما نیز همچون مردم ترکیه برای نجات اقتصاد کشورمان پشت صفهای طویل صرافی ها می ایستادیم تا به دعوت رئیس جمهور کشورمان دلارها و طلاهای موجودمان را بفرشیم . نه آنکه برای کسب منفعت از سفرهای مردم خانه هایمان را پر کنیم . شاید روزی می رسید که دیگر آتنا , بنیتا , اهورا و کودکان دیگری قربانی فرهنگ خشونت بار جامعه نشوند . شاید برسد روزی که دیگر دیر نیست .

تمامی حقوق این محفوظ و متعلق به با تارنمای دیار فردوس می باشد.

طراحی و اجرا "یکان پرداز آسیا"

Template Design:Ypa Group