«اولگا توکارچوک» و «پیتر هاتندکه» در مصاحبه رسمی با سایت نوبل از احساس خود پس از کسب مهم‌ترین جایزه دنیای ادبیات سخن گفتند.

به گزارش ایسنا، برندگان نوبل ۲۰۱۸ و ۲۰۱۹ در ماه دسامبر با حضور در محل آکادمی سوئد مدال نوبل ادبیات را دریافت خواهند کرد و به سخنرانی خواهند پرداخت. 

در زیر مصاحبه رسمی و کوتاه سایت جایزه نوبل با دو برگزیده نوبل ادبیات را می‌خوانید: 

چنین جوایزی به ما نوعی خوش‌بینی می‌بخشد

«اولگا توکارچوک» نویسنده ۵۶ساله لهستانی در اولین مصاحبه رسمی با سایت بنیاد نوبل از اهمیت جایزه نوبل ادبیات ۲۰۱۹ به عنوان نمادی از امید برای کسانی صحبت کرد که نگران بحران دموکراسی در اروپای مرکزی هستند. او زمانی خبر برنده شدن نوبل ادبیات ۲۰۱۸ را دریافت کرد که مشغول رانندگی در کشور آلمان در تور معرفی نسخه آلمانی کتاب «اسفار یعقوب» بود.

- چگونه خبر کسب جایزه را شنیدید؟

- در یک شرایط جالب، چرا که همان‌طور که گفتم در جاده بودم و مشغول رانندگی در آلمان که آن‌ها ۱۵ دقیقه قبل از اعلام برندگان با من تماس گرفتند و من بسیار شگفت‌زده‌ شدم. هنوز هم بسیار شگفت‌زده‌ام و نمی‌توانم واژگان درستی برای ابراز احساساتم پیدا کنم. خیلی خوشحال هستم و افتخار می‌کنم که در کنار «پیتر هاندکه» این جایزه را کسب کرده‌ام چرا که هر دو ما از اروپای مرکزی هستیم و این برای من واقعا معنادار است. 

- فکر می‌کنید چه وجه تمایزی میان نوشته‌های اروپای مرکزی و سایر نقاط به عنوان مثال غرب اروپا وجود دارد؟

- این موضوعی بسیار طولانی است، اما در حال حاضر فکر می‌کنم که ما در اروپای مرکزی مشکلاتی درباره دموکراسی داریم.  ما در تلاش هستیم تا راه خودمان را برای مدیریت کردن این مشکلات پیدا کنیم و فکر می‌کنم چنین جوایز ادبی به طریقی به ما نوعی خوش‌بینی می‌بخشد که ما نیز چیزی برای گفتن به جهان داریم و هنوز فعالیم و این توانایی را داریم که خودمان را ابراز کنیم و چیزی عمیق برای گفتن به تمام دنیا داریم. امیدوارم و این موضوع برای من بسیار خاص است. بسیار مفتخرم که من و «پیتر هاندکه» اولین کسانی هستیم که پس از بحران در آکادمی سوئد، موفق به کسب نوبل ادبیات می‌شویم و این نیز برای من بسیار معنادار است. بسیار متشکرم. 

بیشترین آرامش را زمان نوشتن دارم

«پیتر هاندکه» نویسنده اتریشی نیز در گفت‌وگوی کوتاه و رسمی با سایت نوبل پس از کسب جایزه نوبل ادبیات ۲۰۱۹، ضمن صحبت کردن درباره آثارش، از حس آزادی غیرقابل وصف پس از شنیدن خبر دریافت جایز و نیاز به یک دگردیسی دیگر در خودش صحبت کرد. 

- شما گفته‌اید که دریافت جایزه نوعی حس آزادی به شما داده است. می‌توانید این حس را بیشتر توضیح دهید؟

- نمی‌توانم آن را توضیح دهم؛ یک حس آزادی بود که پیش‌تر تجربه نکرده بودم. به نوعی حسی عرفانی و فکر می‌کنم این حس آزادی من نبود، یک حس آزادی از بیرون بود. نمی‌دانم. یک نوع آزادی کاملا بی‌معنی و پوچ. 

- کمیته نوبل ادبیات در توصیف دلیل اعطای نوبل ادبیات ۲۰۱۹ به کاوش و اکتشاف  شما در حاشیه‌ و پیرامون اشاره کرده است. آیا فکر می‌کنید این جایی است که احساس می‌کنید وجود دارید؟

- همه چیز خلق می‌شود که نابود شود و فکر می‌کنم به عنوان یک کاوشگر حاشیه‌ها احساس خوبی دارم. این روزها و در این سن و سال  احساس می‌کنم باید به نوعی یک دگردیسی داشته باشم، همان‌طور که همه نویسندگان باید این تغییر بزرگ را داشته باشند و با آن زندگی کنند. هیچ ایدئولوژی‌ای از حاشیه وجود نداشت ... من آن را سر جایم احساس می‌کنم و می خواستم آن را به دیگران نیز بگویم. 

- به نظر می‌رسد شما در نقطه مقابل برخی از دیدگاه‌های عموما تثبیت‌شده قرار دارید؟

- بله این ماهیت من است. اما برخی اواقات نیز در مسیر عموم افراد زندگی می‌کنم و شبیه افراد دیگر هستم. اما نمی‌توانم خودم را تعریف کنم و از این موضوع که حتی نمی‌توانم تعریقی حتی از آثارم داشته باشم واقعا خوشحال هستم. اما متاسفانه مردم این پرسش را زیاد مطرح می‌کنند. 

- شما نویسنده پرکاری بوده‌اید و در بسیاری از ژانرها نوشته‌اید و مشخصا از فرآیند نوشتن لذت می‌برید. آن‌چه بیشترین لذت را از را برای‌تان به همراه دارد چیست؟ 

- روپاپردازی ... پیش از آن‌که شروع به نوشتن کنم. روپا ردازی درباره کتاب، درباره سفر و عظیمت. برخی مواقع در پایان روزها و زمانی که روز را به پایان برده‌ام تمام چیزهایی که نوشته‌ام به شکل دریایی عجیب به سمت من بازمی‌گردد. این احساس بسیار خوبی است. برخی مواقع نوشتن همانند یک موج به سمت من بازمی‌گردد ... موجی از خوشبختی. برخی مواقع و نه همیشه! 

- آیا این چیزی است که در پی دست یافتن به آن هستید؟

- منصف بودن ... منصف بودن. شما نمی‌توانید به خود دستور دهید که عادل و منضف باشید اما بعد از مدتی متوجه می‌شوید که آن‌چه انجام داده‌اید عدالت بوده است. پس از آن‌که کار را انجام دادید و در حین و فرآیند آن. 

- می‌توانید بگویید کدام یک از آثارتان این احساس را به بهترین شکل ممکن به شما می‌دهد؟

- من کتاب‌های خودم را نمی‌خوانم اما برخی مواقع که ویرایش جدیدی از آن‌ها منتشر می‌شود آن‌ها را باز می‌کنم و احساس می‌کنم زندگی نویسنده‌شان آن‌قدرها ناامیدکننده و بد نبوده است. بسیاری از جملاتم را فراموش می‌کنم. برخی مواقع خوانندگان آثارم درباره چیزهایی در کتابم به من می‌گویند که اصلا به یاد نمی‌آورم و از شنیدن‌شان حیرت‌زده می‌شوم. آن‌ها نقل قولی از کتاب من می‌اورند و من می‌گویم این برای من نیست و به یاد نمی‌آورم که آن را نوشته‌ باشم. اما در ذهنم بسیار باهوش هستم و آرام. بیشترین آرامش را زمانی دارم که در حال نوشتن هستم. 

بناهای تاریخی اسکاتلند که قدمتشان از اهرام ثلاثه مصر هم بیشتر است به دلیل خطرات ناشی از تغییرات اقلیمی در معرض نابودی قرار گرفته‌اند.

 به گزارش ایسنا و به نقل از رویترز، محققان معتقدند افزایش سطح آب دریاها، باران‌های سنگین وآب و هوای نامطلوب  بناهای باستانی اسکاتلندی را که در جزایر «اورکنی» واقع شده‌اند، در معرض خطر نابودی قرار داده است.

 بیش از ۳۰ هزار مکان‌ باستانی در جزایر «اورکنی» وجود دارد که شواهدی از سکونت انسان‌های ۸۵۰۰ سال گذشته و  بقایای  بناهای متعلق به عصر آهن،‌ دوران حکمفرمایی وایکینگ‌ها و قرون وسطی  در آن به چشم می‌خورد.

اما «‌جولی گیبسون» - ‌استاد دانشگاه – معتقد است بیش از هزار مکان باستان‌شناسی که در نزدیکی سواحل قرار دارند، دیر یا زود برای همیشه ناپدید خواهند شد.

گیبسون بیان کرد : «با توجه به تحقیقاتی که ما در سال‌های اخیر انجام دادیم، بیشتر مکان‌های باستانی این منطقه در فاصله ۱۰۰متری سواحل قرار دارند و این به آن معناست که با افزایش سطح آب دریا  تمامی میراث تاریخی  این منطقه از بین خواهند رفت.»

سال گذشته یک گزارش در خصوص تاثیرات تغییرات اقلیمی بر آثار باستانی اسکاتلند  توسط گروهی از فعالان محیط زیست این کشور منتشر شد. با توجه به این گزارش میزان بارش باران و برف در اسکاتلند از دهه ۶۰ تاکنون ۲۷% افزایش داشته است. میزان بارش‌های فصل زمستان در بخش شمالی اسکاتلند در همین بازه زمانی نیز تا بیش از ۷۰%درصد افزایش یافته است.

بارش باران و برف بیشتر به معنای خیس و نمدار بودن بناهای تاریخی برای مدت طولانی‌تر و در نتیجه زنگ‌زدگی بخش‌های فلزی،  سست شدن پی و ریزش بنا است.

در این بین بالا آمدن سطح دریا و فرسایش سواحل «اورکنی» نیز به معضل دیگری برای بناهای تاریخی اسکاتلند تبدیل شده است. از سال  ۱۹۷۰ تاکنون سواحل «اورکنی» در هر سال با فرسایش ۴۰ سانتی‌متری مواجه بودند. این درحالی است که این سواحل در فاصله سال‌های ۱۸۹۰ تا ۱۹۷۰، هرساله ۲۰ سانت فرسایش داشتند.

(Skara Brae) که به عنوان معروف‌ترین مکان تاریخی «اورکنی»‌ شناخته می‌شود نیز از خطر نابودی محفوظ نیست. این بنا که  مجموعه‌ای از چند ساختمان سنگی است، حالا فقط چند متر با اقیانوس اطلس شمالی فاصله دارد. حدود ۱۱۲,۰۰۰ نفر در سال ۲۰۱۸ از این بنای ۵,۰۰۰ ساله بازدید کردند.

هفتمین جشنواره بین‌المللی کودک شارجه میزبان چهار فیلم داستانی و یک مستند بلند در بخش رقابتی است.

به گزارش ایسنا، «اسکی باز» به کارگردانی فریدون نجفی، «هندی و هرمز» به کارگردانی عباس امینی و «اینجا روستای من» به کارگردانی عباس آرام به نمایندگی از سینمای ایران در بخش رقابتی جشنواره فیلم کودک شارجه به نمایش گذاشته می‌شود. 

مستند «آشو» ساخته جعفر نجفی نیز در بخش مستندهای بلند این رویداد سینمایی نمایش خواهد داشت. 

هفتمین جشنواره بین‌المللی کودک شارجه از ۲۱ الی ۲۷ مهرماه در شهر شارجه  کشور امارات برگزار می‌شود. 

صبح روز جاری «کیوان آذرشب» مدرس، عکاس و مستندساز جوان تنگستانی درگذشت.

میثم حبشی، از دوستان نزدیک این هنرمند به ایسنا گفت: "دوست عزیز ما دچار بیماری سرطان بوده است و حدود ساعت ۶ صبح امروز در بیمارستان شهدای خلیج فارس درگذشت."

وی ادامه داد: "کیوان حدود یک ماه در شهر شیراز تحت درمان بوده و پس از یک توقف در دوره درمان برای استراحت و سپس آغاز شیمی درمانی به اهرم آمده بود. چند روز پیش که او را دیدم حالش خوب بود اما متاسفانه شب گذشته حالش بد می شود و پس از انتقال به بیمارستان متاسفانه جان به جان آفرین تسلیم می کند..."

این هنرمند جوان برگزاری کارگاه های متعدد آموزشی در حوزه فیلم و عکس، ساخت مستند، و شرکت در نمایشگاه های گروهی را در کارنامه خود داشته است.

به گزارش ایسنا، آذرشب عضو انجمن سینمای جوان و دارای چندین مقام ملی در حوزه عکاسی و سابقه حضور و افتخارآفرینی در جشنواره های عکاسی بین المللی بوده است که سرانجام صبح امروز جمعه ۱۲ مهرماه ۹۸، پس از تحمل یک دوره بیماری سرطان، از دنیا رفت.

قدم که می‌زنید نگاه‌های بی‌حس و گاهی غمناکی شما را دنبال می‌کنند. کرختی که روی صورت‌ زن‌ها جا خشک کرده‌ و مطلقا هیچ حسی را به شما منتقل نمی‌کنند و شما چاره‌ای ندارید جز آن که با محیط سازگار شوید.

اینجا نمایشگاه «سازگاری» است؛ نمایشگاهی پُر از چهره‌های زنانی که معلوم است به هیچ نژاد و ملیتی خاصی تعلق ندارند. چهره‌هایی که نه غمگین و نه خوشحالند. فقط به شما نگاه می‌کنند و انگار جز نگاه‌ کردن، توان انجام هیچ کار دیگری را ندارند. 

کبوتر نیز بخش دیگری از این نمایشگاه را تشکیل می‌دهد؛ کبوترانی که در اغلب فرهنگ‌های جهان نماد آزادی و صلح هستند، در این نمایشگاه یا بال‌هایشان شکسته یا به پاهایشان زنجیر بسته شده است. 

مریم آقایی، هنرمند نقاشی که آثارش را با عنوان «سازگاری» در گالری فرمانفرما به نمایش گذاشته است، درباره محتوای این نمایشگاه به ایسنا می‌گوید: اسم این مجموعه «سازگاری» است و من در واقع اسم اصلی آن را «سازگاری با جنگ» می‌دانم. یادم است در دوران جنگ وقتی اتفاق‌های ناراحت‌کننده‌ای می‌افتاد و حتی اگر جایی دعوا هم می‌شد، آدم‌ها گریه می‌کردند و ناراحت می‌شدند؛ این در حالی است که امروز در اطراف ما همه جا جنگ است؛ از حضور داعش و طالبان گرفته تا جنگ در کشورهایی همانند افغانستان، پاکستان، یمن و سوریه که درگیر جنگ هستند، اما انسان‌ها انگار دیگر آنقدر ناراحت نمی‌شوند. انگار که همه با جنگ سازگار شده‌اند. 

او ادامه می‌دهد: انگار جنگ بخشی از زندگی آدم‌ها شده و به خاطر همین هم با آن سازگار شده‌اند. دیگر اخبار کشته شدن آدم‌ها تاثیر کوبنده‌ای روی افراد نمی‌گذارد. داستان این است که به مرور به هر چیز بدی که اتفاقا خود انسان‌ها هم آورنده‌ آن است، عادت شده است. در واقع بسیاری، دیگر به جنگ و خشونت یا اینکه گدایی را سرچهارراه ببینند عادت کرده‌اند و دیگر حساس نیستند.

آقایی یادآور می‌شود: این موضوعات از حدود چهار سال پیش برایم به یک دغدغه تبدیل شد و تکمیل این مجموعه نیز حدود سه سال به طول انجامید. از آنجا که سه سال را با این نقاشی‌ها گذراندم، به مرور زمان ذهن و نگاهم نیز نسبت به این مساله عمیق‌تر شد و در نهایت به نام «سازگاری» رسیدم.

این هنرمند همچنین در پاسخ به این پرسش که چرا زن‌ها محور اصلی این نمایشگاه هستند، توضیح می‌دهد: چهره‌های این نمایشگاه زن هستند، برای اینکه من زن هستم و قاعدتا دریافت درست‌تر و عمیق‌تری از زن دارم. در مجموع برایم اصلا میان مردها و زن‌ها تفاوتی وجود ندارد. برای من این چهره‌ها بیش از آنکه نماد زن باشند، نمادی از انسان‌ هستند؛ حتی آنجا که تصویر یک زن باردار را کشیده‌ام، نمادی از یک زن نیست، بلکه نماد یک انسان بارور است. 

آقایی با اعتقاد بر اینکه باروری در نشانه‌شناسی معناهای متفاوتی دارد، درباره علت بارور بودن برخی از کاراکترهای نمایشگاه «سازگاری»، می‌گوید: از بارور بودن، آبستن بودن را در نظر نگرفته‌ام و بیشتر به این معنا اشاره دارم که دوره‌ای باید طی شود تا چیزی برسد یا آنکه موضوعی که بر ما پوشیده برملا می‌شود. 

او همچنین درباره چیدمان مجسمه‌های کبوتر در این نمایشگاه توضیح می‌دهد: این کبوترها، همان کبوتران صلح هستند که از یک جایی به بعد وارد مجموعه شدند. کبوتران صلحی که قدرت پرواز کردن ندارد، پَر آنها چیده شده و گاهی هم زندانی شده‌اند. اینها نشان‌دهنده این است که حتی پیام‌آوران صلح هم نمی‌توانند کارشان را انجام دهند؛ درست همانند پرستار صلیب سرخی که لباس عزا بر تن کرده است.

 

 

نمایشگاه «سازگاری» در این مدت در گالری فرمانفرما برپا بود و امروز روز آخر آن است.

موسسه تمدن‌های اسلامی فرانسه در لیون (IFCM)، با رونمایی از اثر «درخت زندگی» که توسط دو هنرمند ایرانی ساخته شده است، افتتاح شد. در این مراسم مقامات بلند پایه فرانسه از جمله وزیر کشور، شهردار لیون، نمایندگان سفارت جمهوری اسلامی ایران و سفرای کشورهای اسلامی حضور داشتند.

به گزارش ایسنا، اثر هنر مفهومی (کانسپچوال آرت) لیلا فرزانه و کامران افشار نادری به نام «درخت زندگی» با ابعاد چشمگیری که دارد در ورودی این موسسه قرار گرفته است.

کریستوف کاستانر ـ وزیر کشور فرانسه ـ در توئیتی درباره این اثر بیان کرده است: «برای درک بهتر فرهنگ‌های اسلامی باید به همگان اجازه داد تنوع دیدگاه در آن را متوجه شوند و فضایی برای تبادل و اشتراک آن داشته باشند. IFCM می‌تواند پلی بین تمدن‌ها و فلسفه‌های آن باشد که به نوعی یک فرصت و یک موفقیت است.»

«درخت زندگی» تنها اثر هنری است که اکنون در موسسه تمدن‌های اسلامی لیون نصب شده و در مواردی به عنوان نماد این موسسه نیز به کار رفته است.

درخت زندگی پنلی از جنس کاشی منقوش دست ساز و فولاد آینه‌ای به ابعاد ۹,۵۰ در ۳.۵۰ است که توسط کامران افشار نادری و لیلا فرزانه و تیمی متشکل از هنرمندان، معماران، صنعتگران و مهندسان ایرانی در مدت یک سال و نیم کار تولید و در سال اصلی ورودی موسسه به طور دائم نصب شده است.

درخت زندگی از جمله نمادهای باستانی ایرانی و مرتبط با اسطوره درخت مقدس است که در قرآن و دیگر ادیان و تمدن‌های باستان نیز به آن اشاره شده است. درخت زندگی سمبول تولد، رشد، مرگ و تولد مجدد است و همه ادیان و تمدن‌ها می‌توانند با آن ارتباط برقرار کنند.

این اثر متشکل از ۳۵۰۰ قطعه کاشی دست ساز و مزین به نقوش خطاطی ایرانی در زمینه سبز و آبی است که بر اساس هندسه ایرانی موسوم به «سرمه‌دان کند»، به صورت معرق کنار هم چیده شده‌اند. بر روی کاشی‌ها ۳۶۰ هرم چند وجهی نامنتظم متشکل از فولاد آینه‌ای (اینوکس) و کاشی کار شده‌اند. وجود آینه‌های برجسته موجب شده است که اثر نسبت به شرایط متغییر نور طبیعی، نور پردازی داخلی و افراد واکنش نشان دهد. بازدید کنندگانی که هنگام حرکت به اثر نگاه می‌کنند، به نظرشان می‌آید که برگ‌های درخت حرکت می‌کنند و از این رو درخت زندگی همواره زنده به نظر می‌رسد.

در وصف او زیاد گفته و نوشته اند، مردی آرام با چهره ای عمیق و دوست داشتنی، کلام آهنگین، روایت‌هایی تب‌آلود و متفاوت و موسیقی خاصی که در سرتاسر نگاشته هایش جاری است...

دختر محسن شریف با اشاره به عشق وصف ناشدنی که بین او و پدر وجود داشته، به ایسنا گفت: صحبت در مورد پدرم که سراسر وجودش گوهری سبز بود و نگینی بی همتا، تمام وجودم را بابت نداشتنش آتش میزند. در نظر من او فقط جسمش به خاک سپرده شد اما روح نازنینش لحظه ای از من جدا نبوده است. 

سوگند شریف ادامه داد: عشقی که بین ما بود وصف نشدنی ست و می توانم بگویم تنها عشق واقعی زندگی من پدرم بود که برق چشمانش گواه این عشق راستین بود. 

او با اندوه آشکاری می گوید: جدیت و اقتدار پدرم در میان خانواده نه به واسطه مرد بودنش -که هیچگاه اعتقادی به مردسالاری نداشت- بلکه به دلیل نگرانی های پدر بودنش همراه با حسی ناب و خاص خودش که از عمق چشمان پرفروغش نثار خانواده میکرد، نمایان بود. 

یادگار شریف با اشاره به اینکه پدر تجربه تلخ داغ فرزند را تا آخرین نفسهای با ارزشش با قامتی خمیده حمل کرد، گفت: پیگیری فعالیتهای اجتماعی در قالب هنر و پرورش افکار هنری جوانان در کشف استعداهای نهفته شان، نظم و ادب در کلام و رفتار و تاکید بر بودن ارزشها و صبوری در پیشامدهای خواسته و ناخواسته جبر زندگی از او انسانی بی نظیر ساخته بود... متاسفم که دستانم دستان پر مهرش را کم دارد. آخرین نگاه پر مهرش آغاز غم انگیز ترین روزهای من بود. به امید دیدار هر چه زودتر من و پدرم...

به گزارش ایسنا، محسن شریف نویسنده بوشهری (تولد ۵ آذر ۱۳۱۵-وفات ۸ مهر ۱۳۹۵) تحصیلات ابتدایی خود را در مدرسه سعادت بوشهر و دوران متوسطه را در مدارس دارالفنون، اسکندری و رضاشاه تهران گذراند.

رمان‌های “فصل‌های تکراری” (انتشارات نوشتار ۱۳۶۹)، “سال‌های صبر” (انتشارات نیم نگاه ۱۳۷۹)، “تب نوبه” (انتشارات افراز، ۱۳۹۴) و مجموعه داستان‌های “آس نحس” (انتشارات قلمرو ۱۳۷۷) و “ورار” (انتشارات نیم‌نگاه ۱۳۸۱) از جمله آثار شریف بوده و همچنین مقالات و نوشته‌های پراکنده‌ای از او در نشریات به چاپ رسیده است.

علی باباچاهی، شاعر و نویسنده بوشهری در یادداشتی (منتشر شده در روزنامه پیام عسلویه-۱۳۹۵) درباره شریف نوشته است: "شمال و جنوب و شرق و غرب کم ندارند از فکر،‌ از متفکر،‌ از شاعر و نویسنده و... با کلیتی رو به روییم که محسن شریف نیز در آن سهم داشت و این کم چیزی نیست!

شریف اما غالبا درخت خودش را آب می‌داد، در سایه‌ خودش می‌نشست !…بی‌اعتنا نبود به آنچه می‌گذرد در اطرافش‌! «من» خود را خط نمی‌زد. نامریی بود ظاهرا... این من، رویت‌پذیر بود اما به طرقی دیگر !
صوفی و عارف نبود و گوشه‌گیر نیز !

در حاشیه نبود. بر حاشیه می‌زیست‌. نمی‌خواست (‌نمی‌توانست‌؟) تماشاگه اهل راز باشد! اهل مصاحبه هم نبود، نه این‌که گرداگرد خانه‌اش را میکروفن‌ها محاصره کرده باشند. نیازی نیز نداشت که این‌گونه باشد و بنماید .
در نوشتن نیز می‌نوشت به‌گونه‌ای که گویا نمی‌نوشت‌! اهل این نبود که پیش از نوشتن‌، بسته‌های کاغذهای سفید را به این و آن نشان دهد که من آنم و اینم که در آینده‌ای نزدیک‌، روزگار این سفیدها را سیاه خواهم کرد !
مقطع‌نویس بود و «سنگین گذر!»

در عاشقیتی بی‌حرف و حدیث، می‌نوشت. فضای کارش‌، وهم‌آلود بود به‌ قدری که گاه سرنخ روایت از دست خواننده فرار می‌کرد، تا جایی که وجه عمده‌ی روایت‌هایش را خود ارجاع می‌نمود و قابل تاویل !
رفیقی گفت‌: جای شریف را در جنوب‌، کسی پر نمی‌کند!"

سال ۸۸ وقتی دو ناشر یکی از رمان‌های محسن شریف را به دلیل پیچیدگی روایت و متن داستانی و در نتیجه دشواری چاپ و نشر آن، برای او پس فرستادند، شریف در گفت‌وگویی عنوان کرد: «گفتند که رمان سخت‌خوانی است و دارای روایت داستانی پیچیده‌ای است و از نوع داستان‌های معمول و متداول نیست. من این را قبول دارم اما سبک نوشتاری و فکر کردن من اینگونه است و بقیه کتاب‌هایم را نیز همینگونه تب‌آلوده نوشته‌ام…»

احمد آرام، داستان نویس بوشهری در یادداشتی به مناسبت درگذشت محسن شریف (منتشر شده در روزنامه فرهیختگان-۱۳۹۶) نوشته است: "بدون‌شک محسن شریف نویسنده‌ای خاص بود که خواننده‌اش را منتظر نمی‌گذاشت تا داستانی اتفاق بیفتد؛ و آنچه خواننده می‌خواند قطعه‌ای از یک رویداد مه‌آلود بود؛ یا حواشی‌ای تلخ پیرامون داستان‌هایی که نمی‌خواست نقل کند. چیزی که به خواننده می‌رسید توصیف ارتباط آدم‌ها در جهانی رو به تاریکی بود، که در برش‌های منقطع و پازل‌مانند به خواننده نزدیک می‌شدند..."

همچنین رضا معتمد، روزنامه نگار و فعال سیاسی بوشهری در یادداشتی (منتشر شده در روزنامه پیام عسلویه-۱۳۹۶) به مناسبت پنجم آذر زادروز این هنرمند نوشت: "شریف، بی گمان یکی از شخصیت های اثرگذار فرهنگی و ادبی استان ما است نه فقط به خاطر داستان‌هایی که نوشته و رمان‌هایی که چاپ کرده است و همه نیز از جایگاه ارزشمندی از لحاظ ساخت زبانی و محتوایی برخوردارند. بلکه اثرگذاری او در عرصه فرهنگی استان ما از وجه دیگری نیز برخوردار است و آن نقش ارزشمند شریف در ایجاد نهادهای فرهنگی و بنیان های مردم نهاد ادبی است.

این نقش اثرگذار شریف، پیامدهای بسیار مهمی از جمله کشف و پرورش استعدادهای جوان ادبی داشته است. انجمن اهل قلم که محسن شریف یکی از بنیان گذاران آن بود و از سالهای پایانی دهه هفتاد شمسی پایه گذاری شد و تا اواسط دهه هشتاد نیز تداوم یافت، نقشی بسیار مهم و کارساز در حیات فرهنگی و ادبی استان ایفا کرد. این انجمن نه تنها در پرورش استعدادهای جوان بلکه در بزرگداشت مفاخر ادبی استان نیز سهمی به‌سزا داشت.

در تمام این سالها استاد محسن شریف، با تمام توان و سرمایه، در اداره سزاوارانه و موثر این انجمن کوشید و از هیچ چیز حتی بذل سرمایه های شخصی و تحمل برخی هزینه ها نیز فروگذاری نکرد.

او عاشق دلسوخته میراث فرهنگی و ادبی دیار خود بود و در تحمل مشقات و رنج ها، منت گذار هیچ کسی نبود.
کوچ غریبانه او در مهرماه سال گذشته آن هم پس از تحمل رنج چند ساله بیماری، ضایعه ای بزرگ برای فرهنگ استان بوشهر بود."

گفتنی است پیش از غروب آفتاب امروز ۸ مهر ماه، و همزمان با سومین سالگرد مانایاد «محسن شریف»، جمعی از اهالی فرهنگ و هنر با قرار مهربانی، بر سر آرامگاه این هنرمند فقید در قطعه هنرمندان بهشت صادق بوشهر گرد هم آمده و یاد و خاطره او را گرامی داشتند.

بر روی سنگ مزار ابدی زنده یاد محسن شریف، بیتی از این بزرگ مرد صبور با امضای خودش حک شده است:
"... تمام زندگی قصه اند و خوانده می شوند
فصل به فصل آدمی و جُرعه به جُرعه..."

دبیر مرجع ملی کنوانسیون حقوق کودک، گفت:: کودک همسری، کودکان کار و خیابان، کودکان بازمانده از تحصیل چالش های اساسی است که نشان دهنده مجموعه ای از قوانین و مقررات بر زمین مانده از سوی مسئولان و خانواه ها است.

به گزارش ایسنا، محمود عباسی امروز(8مهر) در دهمین کنفرانس تخصصی حقوق کودکان با محورهای کودک همسری، کودکان کار و خیابان و کودکان بازمانده از تحصیل که در  سازمان بهزیستی کردستان برگزار شد، به اهمیت و جایگاه حقوق کودکان اشاره و اظهار کرد: حقوق کودکان منظومه‌ای از حق ها و ارزش های حقوق بشری است که کودکان را در بر گرفته و نشان دهنده اهمیت ویژه کودکان در هر جامعه ای است.

وی افزود: کودکان نیازمند حمایت هستند و از آنجایی که جزء گروه آسیب پذیر اجتماع هستند، نمی‌توانند از خود دفاع کنند و جوامع باید با یک نگاه ویژه به آنها بنگرند و این منظومه حق ها که به عنوان حق بشری کودکان از آن یاد می‌کنیم بیانگر حق های ذاتی و بنیادی بوده که سلب نشدنی هستند و باید به حقوقشان احترام گذاشت.

دبیر مرجع ملی کنوانسیون حقوق کودک، بیان کرد: این حقوق هم در اسناد بین المللی و اسناد مربوط به حوزه حقوق کودک اجرا شده و بارزترین و اساسی ترین آن کنوانسیون حقوق کودک است که ما در سال 72 به آن پیوسته ایم و مورد تایید شورای نگهبان قرار گرفته و مکلف به اجرای آن هستیم و در قوانین داخلی از جمله قانون اساسی، سیاست های کلی نظام و قوانین و مقررات به این موضوع به نحو احسن پرداخته شده است.

عباسی ذکر کرد: کودکان حق دارند در خانواده و کنار پدر و مادر زندگی شایسته‌ایی داشته باشند در واقع کودکان حق بقا، رشد، سلامتی، آموزش، بهداشت و تغذیه، شادی و تفریح را دارند که باید به اهمیت این موضوع بپردازیم.

وی با ذکر اینکه کودکان خط قرمز جوامع هستند، عنوان کرد: وقتی از حقوق کودک سخن به میان می‌آید مجموعه و منظومه‌ای از حق‌های ذاتی و بنیادی به نظر می‌آید که باید همیشه و همواره مورد توجه قرار بگیرد.

دبیر مرجع ملی کنوانسیون حقوق کودک، با اشاره به اینکه کودکان باید در یک فضای آرامش بخش به تحصیل ادامه بدهند، گفت: مسائل و مشکلاتی که کودکان را تهدید می‌کند بر اثر حق های بر زمین افتاده‌ای است که بر اثر کوتاهی مسئولین، بی توجهی خانواده ها و نشات گرفته از آسیب های اجتماعی به وجود می آید.
عباسی بیان کرد: پدیده اجتماعی را نمی‌توان با دستور العمل، بخش نامه و نگاه سیاسی و امنیتی مدیریت کرد بلکه باید با نگاه و رویکرد اجتماعی به آن بنگریم لذا مدیران مدرسه، والدین، سازمان های مردم نهاد و دستگاه های اجرایی باید بدانند که از همه ظرفیت ها برای مدیریت این حوزه ها باید بهره گرفت.

وی افزود: کودک همسری، کودکان کار و خیابان، کودکان بازمانده از تحصیل چالش های اساسی است که نشان دهنده مجموعه ای از قوانین و مقررات بر زمین مانده از سوی مسئولان و خانواه ها است.

دبیر مرجع ملی کنوانسیون حقوق کودک، ادامه داد: طلاق و فضای مجازی از چالش های نیازمند توجه ویژه مسئولان و خانواه ها برای کاهش است که می‌تواند بزرگ ترین آسیب و تهدید برای کودکان باشد.

عباسی گفت: امروز بیشتر از هر زمان دیگری باید یک تجدید نظر اساسی در حوزه حقوق کودکان صورت بگیرد و نگاه احساسی را به نگاه حق مدارانه تبدیل کنیم و وظیفه هر مسئول و خانواده‌ای است که به حق کودکان اهمیت بدهند.

وی ذکر کرد: در استان کردستان برخی از کودکان وضعیت ویژه ای دارند از جمله کودکان ناتوان جسمی و بازمانده و آسیب دیده از مین که در برخی از کشورها نیز وجود دارد و جامعه اسلامی هم به این افراد توجه ویژه دارد.

 دبیر مرجع ملی کنوانسیون حقوق کودک، بیان کرد: امسال سال تحول در حوزه کودک در کشور است که باید تا پایان سال جاری چالش های اساسی کودکان مدیریت شود و در سال آینده برنامه هایی برای ارتقاء کردستان اجرا می شود.

عباسی خاطرنشان کرد: امروز کمیته کودکان در دانشگاه علوم پزشکی کردستان راه اندازی می‌شود که در این کمیته راهنمایی و تربیت کودک به والدین آموزش داده خواهد شد.

تمامی حقوق این محفوظ و متعلق به با تارنمای دیار فردوس می باشد.

طراحی و اجرا "یکان پرداز آسیا"

Template Design:Ypa Group