صبح روز جاری «کیوان آذرشب» مدرس، عکاس و مستندساز جوان تنگستانی درگذشت.

میثم حبشی، از دوستان نزدیک این هنرمند به ایسنا گفت: "دوست عزیز ما دچار بیماری سرطان بوده است و حدود ساعت ۶ صبح امروز در بیمارستان شهدای خلیج فارس درگذشت."

وی ادامه داد: "کیوان حدود یک ماه در شهر شیراز تحت درمان بوده و پس از یک توقف در دوره درمان برای استراحت و سپس آغاز شیمی درمانی به اهرم آمده بود. چند روز پیش که او را دیدم حالش خوب بود اما متاسفانه شب گذشته حالش بد می شود و پس از انتقال به بیمارستان متاسفانه جان به جان آفرین تسلیم می کند..."

این هنرمند جوان برگزاری کارگاه های متعدد آموزشی در حوزه فیلم و عکس، ساخت مستند، و شرکت در نمایشگاه های گروهی را در کارنامه خود داشته است.

به گزارش ایسنا، آذرشب عضو انجمن سینمای جوان و دارای چندین مقام ملی در حوزه عکاسی و سابقه حضور و افتخارآفرینی در جشنواره های عکاسی بین المللی بوده است که سرانجام صبح امروز جمعه ۱۲ مهرماه ۹۸، پس از تحمل یک دوره بیماری سرطان، از دنیا رفت.

قدم که می‌زنید نگاه‌های بی‌حس و گاهی غمناکی شما را دنبال می‌کنند. کرختی که روی صورت‌ زن‌ها جا خشک کرده‌ و مطلقا هیچ حسی را به شما منتقل نمی‌کنند و شما چاره‌ای ندارید جز آن که با محیط سازگار شوید.

اینجا نمایشگاه «سازگاری» است؛ نمایشگاهی پُر از چهره‌های زنانی که معلوم است به هیچ نژاد و ملیتی خاصی تعلق ندارند. چهره‌هایی که نه غمگین و نه خوشحالند. فقط به شما نگاه می‌کنند و انگار جز نگاه‌ کردن، توان انجام هیچ کار دیگری را ندارند. 

کبوتر نیز بخش دیگری از این نمایشگاه را تشکیل می‌دهد؛ کبوترانی که در اغلب فرهنگ‌های جهان نماد آزادی و صلح هستند، در این نمایشگاه یا بال‌هایشان شکسته یا به پاهایشان زنجیر بسته شده است. 

مریم آقایی، هنرمند نقاشی که آثارش را با عنوان «سازگاری» در گالری فرمانفرما به نمایش گذاشته است، درباره محتوای این نمایشگاه به ایسنا می‌گوید: اسم این مجموعه «سازگاری» است و من در واقع اسم اصلی آن را «سازگاری با جنگ» می‌دانم. یادم است در دوران جنگ وقتی اتفاق‌های ناراحت‌کننده‌ای می‌افتاد و حتی اگر جایی دعوا هم می‌شد، آدم‌ها گریه می‌کردند و ناراحت می‌شدند؛ این در حالی است که امروز در اطراف ما همه جا جنگ است؛ از حضور داعش و طالبان گرفته تا جنگ در کشورهایی همانند افغانستان، پاکستان، یمن و سوریه که درگیر جنگ هستند، اما انسان‌ها انگار دیگر آنقدر ناراحت نمی‌شوند. انگار که همه با جنگ سازگار شده‌اند. 

او ادامه می‌دهد: انگار جنگ بخشی از زندگی آدم‌ها شده و به خاطر همین هم با آن سازگار شده‌اند. دیگر اخبار کشته شدن آدم‌ها تاثیر کوبنده‌ای روی افراد نمی‌گذارد. داستان این است که به مرور به هر چیز بدی که اتفاقا خود انسان‌ها هم آورنده‌ آن است، عادت شده است. در واقع بسیاری، دیگر به جنگ و خشونت یا اینکه گدایی را سرچهارراه ببینند عادت کرده‌اند و دیگر حساس نیستند.

آقایی یادآور می‌شود: این موضوعات از حدود چهار سال پیش برایم به یک دغدغه تبدیل شد و تکمیل این مجموعه نیز حدود سه سال به طول انجامید. از آنجا که سه سال را با این نقاشی‌ها گذراندم، به مرور زمان ذهن و نگاهم نیز نسبت به این مساله عمیق‌تر شد و در نهایت به نام «سازگاری» رسیدم.

این هنرمند همچنین در پاسخ به این پرسش که چرا زن‌ها محور اصلی این نمایشگاه هستند، توضیح می‌دهد: چهره‌های این نمایشگاه زن هستند، برای اینکه من زن هستم و قاعدتا دریافت درست‌تر و عمیق‌تری از زن دارم. در مجموع برایم اصلا میان مردها و زن‌ها تفاوتی وجود ندارد. برای من این چهره‌ها بیش از آنکه نماد زن باشند، نمادی از انسان‌ هستند؛ حتی آنجا که تصویر یک زن باردار را کشیده‌ام، نمادی از یک زن نیست، بلکه نماد یک انسان بارور است. 

آقایی با اعتقاد بر اینکه باروری در نشانه‌شناسی معناهای متفاوتی دارد، درباره علت بارور بودن برخی از کاراکترهای نمایشگاه «سازگاری»، می‌گوید: از بارور بودن، آبستن بودن را در نظر نگرفته‌ام و بیشتر به این معنا اشاره دارم که دوره‌ای باید طی شود تا چیزی برسد یا آنکه موضوعی که بر ما پوشیده برملا می‌شود. 

او همچنین درباره چیدمان مجسمه‌های کبوتر در این نمایشگاه توضیح می‌دهد: این کبوترها، همان کبوتران صلح هستند که از یک جایی به بعد وارد مجموعه شدند. کبوتران صلحی که قدرت پرواز کردن ندارد، پَر آنها چیده شده و گاهی هم زندانی شده‌اند. اینها نشان‌دهنده این است که حتی پیام‌آوران صلح هم نمی‌توانند کارشان را انجام دهند؛ درست همانند پرستار صلیب سرخی که لباس عزا بر تن کرده است.

 

 

نمایشگاه «سازگاری» در این مدت در گالری فرمانفرما برپا بود و امروز روز آخر آن است.

موسسه تمدن‌های اسلامی فرانسه در لیون (IFCM)، با رونمایی از اثر «درخت زندگی» که توسط دو هنرمند ایرانی ساخته شده است، افتتاح شد. در این مراسم مقامات بلند پایه فرانسه از جمله وزیر کشور، شهردار لیون، نمایندگان سفارت جمهوری اسلامی ایران و سفرای کشورهای اسلامی حضور داشتند.

به گزارش ایسنا، اثر هنر مفهومی (کانسپچوال آرت) لیلا فرزانه و کامران افشار نادری به نام «درخت زندگی» با ابعاد چشمگیری که دارد در ورودی این موسسه قرار گرفته است.

کریستوف کاستانر ـ وزیر کشور فرانسه ـ در توئیتی درباره این اثر بیان کرده است: «برای درک بهتر فرهنگ‌های اسلامی باید به همگان اجازه داد تنوع دیدگاه در آن را متوجه شوند و فضایی برای تبادل و اشتراک آن داشته باشند. IFCM می‌تواند پلی بین تمدن‌ها و فلسفه‌های آن باشد که به نوعی یک فرصت و یک موفقیت است.»

«درخت زندگی» تنها اثر هنری است که اکنون در موسسه تمدن‌های اسلامی لیون نصب شده و در مواردی به عنوان نماد این موسسه نیز به کار رفته است.

درخت زندگی پنلی از جنس کاشی منقوش دست ساز و فولاد آینه‌ای به ابعاد ۹,۵۰ در ۳.۵۰ است که توسط کامران افشار نادری و لیلا فرزانه و تیمی متشکل از هنرمندان، معماران، صنعتگران و مهندسان ایرانی در مدت یک سال و نیم کار تولید و در سال اصلی ورودی موسسه به طور دائم نصب شده است.

درخت زندگی از جمله نمادهای باستانی ایرانی و مرتبط با اسطوره درخت مقدس است که در قرآن و دیگر ادیان و تمدن‌های باستان نیز به آن اشاره شده است. درخت زندگی سمبول تولد، رشد، مرگ و تولد مجدد است و همه ادیان و تمدن‌ها می‌توانند با آن ارتباط برقرار کنند.

این اثر متشکل از ۳۵۰۰ قطعه کاشی دست ساز و مزین به نقوش خطاطی ایرانی در زمینه سبز و آبی است که بر اساس هندسه ایرانی موسوم به «سرمه‌دان کند»، به صورت معرق کنار هم چیده شده‌اند. بر روی کاشی‌ها ۳۶۰ هرم چند وجهی نامنتظم متشکل از فولاد آینه‌ای (اینوکس) و کاشی کار شده‌اند. وجود آینه‌های برجسته موجب شده است که اثر نسبت به شرایط متغییر نور طبیعی، نور پردازی داخلی و افراد واکنش نشان دهد. بازدید کنندگانی که هنگام حرکت به اثر نگاه می‌کنند، به نظرشان می‌آید که برگ‌های درخت حرکت می‌کنند و از این رو درخت زندگی همواره زنده به نظر می‌رسد.

در وصف او زیاد گفته و نوشته اند، مردی آرام با چهره ای عمیق و دوست داشتنی، کلام آهنگین، روایت‌هایی تب‌آلود و متفاوت و موسیقی خاصی که در سرتاسر نگاشته هایش جاری است...

دختر محسن شریف با اشاره به عشق وصف ناشدنی که بین او و پدر وجود داشته، به ایسنا گفت: صحبت در مورد پدرم که سراسر وجودش گوهری سبز بود و نگینی بی همتا، تمام وجودم را بابت نداشتنش آتش میزند. در نظر من او فقط جسمش به خاک سپرده شد اما روح نازنینش لحظه ای از من جدا نبوده است. 

سوگند شریف ادامه داد: عشقی که بین ما بود وصف نشدنی ست و می توانم بگویم تنها عشق واقعی زندگی من پدرم بود که برق چشمانش گواه این عشق راستین بود. 

او با اندوه آشکاری می گوید: جدیت و اقتدار پدرم در میان خانواده نه به واسطه مرد بودنش -که هیچگاه اعتقادی به مردسالاری نداشت- بلکه به دلیل نگرانی های پدر بودنش همراه با حسی ناب و خاص خودش که از عمق چشمان پرفروغش نثار خانواده میکرد، نمایان بود. 

یادگار شریف با اشاره به اینکه پدر تجربه تلخ داغ فرزند را تا آخرین نفسهای با ارزشش با قامتی خمیده حمل کرد، گفت: پیگیری فعالیتهای اجتماعی در قالب هنر و پرورش افکار هنری جوانان در کشف استعداهای نهفته شان، نظم و ادب در کلام و رفتار و تاکید بر بودن ارزشها و صبوری در پیشامدهای خواسته و ناخواسته جبر زندگی از او انسانی بی نظیر ساخته بود... متاسفم که دستانم دستان پر مهرش را کم دارد. آخرین نگاه پر مهرش آغاز غم انگیز ترین روزهای من بود. به امید دیدار هر چه زودتر من و پدرم...

به گزارش ایسنا، محسن شریف نویسنده بوشهری (تولد ۵ آذر ۱۳۱۵-وفات ۸ مهر ۱۳۹۵) تحصیلات ابتدایی خود را در مدرسه سعادت بوشهر و دوران متوسطه را در مدارس دارالفنون، اسکندری و رضاشاه تهران گذراند.

رمان‌های “فصل‌های تکراری” (انتشارات نوشتار ۱۳۶۹)، “سال‌های صبر” (انتشارات نیم نگاه ۱۳۷۹)، “تب نوبه” (انتشارات افراز، ۱۳۹۴) و مجموعه داستان‌های “آس نحس” (انتشارات قلمرو ۱۳۷۷) و “ورار” (انتشارات نیم‌نگاه ۱۳۸۱) از جمله آثار شریف بوده و همچنین مقالات و نوشته‌های پراکنده‌ای از او در نشریات به چاپ رسیده است.

علی باباچاهی، شاعر و نویسنده بوشهری در یادداشتی (منتشر شده در روزنامه پیام عسلویه-۱۳۹۵) درباره شریف نوشته است: "شمال و جنوب و شرق و غرب کم ندارند از فکر،‌ از متفکر،‌ از شاعر و نویسنده و... با کلیتی رو به روییم که محسن شریف نیز در آن سهم داشت و این کم چیزی نیست!

شریف اما غالبا درخت خودش را آب می‌داد، در سایه‌ خودش می‌نشست !…بی‌اعتنا نبود به آنچه می‌گذرد در اطرافش‌! «من» خود را خط نمی‌زد. نامریی بود ظاهرا... این من، رویت‌پذیر بود اما به طرقی دیگر !
صوفی و عارف نبود و گوشه‌گیر نیز !

در حاشیه نبود. بر حاشیه می‌زیست‌. نمی‌خواست (‌نمی‌توانست‌؟) تماشاگه اهل راز باشد! اهل مصاحبه هم نبود، نه این‌که گرداگرد خانه‌اش را میکروفن‌ها محاصره کرده باشند. نیازی نیز نداشت که این‌گونه باشد و بنماید .
در نوشتن نیز می‌نوشت به‌گونه‌ای که گویا نمی‌نوشت‌! اهل این نبود که پیش از نوشتن‌، بسته‌های کاغذهای سفید را به این و آن نشان دهد که من آنم و اینم که در آینده‌ای نزدیک‌، روزگار این سفیدها را سیاه خواهم کرد !
مقطع‌نویس بود و «سنگین گذر!»

در عاشقیتی بی‌حرف و حدیث، می‌نوشت. فضای کارش‌، وهم‌آلود بود به‌ قدری که گاه سرنخ روایت از دست خواننده فرار می‌کرد، تا جایی که وجه عمده‌ی روایت‌هایش را خود ارجاع می‌نمود و قابل تاویل !
رفیقی گفت‌: جای شریف را در جنوب‌، کسی پر نمی‌کند!"

سال ۸۸ وقتی دو ناشر یکی از رمان‌های محسن شریف را به دلیل پیچیدگی روایت و متن داستانی و در نتیجه دشواری چاپ و نشر آن، برای او پس فرستادند، شریف در گفت‌وگویی عنوان کرد: «گفتند که رمان سخت‌خوانی است و دارای روایت داستانی پیچیده‌ای است و از نوع داستان‌های معمول و متداول نیست. من این را قبول دارم اما سبک نوشتاری و فکر کردن من اینگونه است و بقیه کتاب‌هایم را نیز همینگونه تب‌آلوده نوشته‌ام…»

احمد آرام، داستان نویس بوشهری در یادداشتی به مناسبت درگذشت محسن شریف (منتشر شده در روزنامه فرهیختگان-۱۳۹۶) نوشته است: "بدون‌شک محسن شریف نویسنده‌ای خاص بود که خواننده‌اش را منتظر نمی‌گذاشت تا داستانی اتفاق بیفتد؛ و آنچه خواننده می‌خواند قطعه‌ای از یک رویداد مه‌آلود بود؛ یا حواشی‌ای تلخ پیرامون داستان‌هایی که نمی‌خواست نقل کند. چیزی که به خواننده می‌رسید توصیف ارتباط آدم‌ها در جهانی رو به تاریکی بود، که در برش‌های منقطع و پازل‌مانند به خواننده نزدیک می‌شدند..."

همچنین رضا معتمد، روزنامه نگار و فعال سیاسی بوشهری در یادداشتی (منتشر شده در روزنامه پیام عسلویه-۱۳۹۶) به مناسبت پنجم آذر زادروز این هنرمند نوشت: "شریف، بی گمان یکی از شخصیت های اثرگذار فرهنگی و ادبی استان ما است نه فقط به خاطر داستان‌هایی که نوشته و رمان‌هایی که چاپ کرده است و همه نیز از جایگاه ارزشمندی از لحاظ ساخت زبانی و محتوایی برخوردارند. بلکه اثرگذاری او در عرصه فرهنگی استان ما از وجه دیگری نیز برخوردار است و آن نقش ارزشمند شریف در ایجاد نهادهای فرهنگی و بنیان های مردم نهاد ادبی است.

این نقش اثرگذار شریف، پیامدهای بسیار مهمی از جمله کشف و پرورش استعدادهای جوان ادبی داشته است. انجمن اهل قلم که محسن شریف یکی از بنیان گذاران آن بود و از سالهای پایانی دهه هفتاد شمسی پایه گذاری شد و تا اواسط دهه هشتاد نیز تداوم یافت، نقشی بسیار مهم و کارساز در حیات فرهنگی و ادبی استان ایفا کرد. این انجمن نه تنها در پرورش استعدادهای جوان بلکه در بزرگداشت مفاخر ادبی استان نیز سهمی به‌سزا داشت.

در تمام این سالها استاد محسن شریف، با تمام توان و سرمایه، در اداره سزاوارانه و موثر این انجمن کوشید و از هیچ چیز حتی بذل سرمایه های شخصی و تحمل برخی هزینه ها نیز فروگذاری نکرد.

او عاشق دلسوخته میراث فرهنگی و ادبی دیار خود بود و در تحمل مشقات و رنج ها، منت گذار هیچ کسی نبود.
کوچ غریبانه او در مهرماه سال گذشته آن هم پس از تحمل رنج چند ساله بیماری، ضایعه ای بزرگ برای فرهنگ استان بوشهر بود."

گفتنی است پیش از غروب آفتاب امروز ۸ مهر ماه، و همزمان با سومین سالگرد مانایاد «محسن شریف»، جمعی از اهالی فرهنگ و هنر با قرار مهربانی، بر سر آرامگاه این هنرمند فقید در قطعه هنرمندان بهشت صادق بوشهر گرد هم آمده و یاد و خاطره او را گرامی داشتند.

بر روی سنگ مزار ابدی زنده یاد محسن شریف، بیتی از این بزرگ مرد صبور با امضای خودش حک شده است:
"... تمام زندگی قصه اند و خوانده می شوند
فصل به فصل آدمی و جُرعه به جُرعه..."

دبیر مرجع ملی کنوانسیون حقوق کودک، گفت:: کودک همسری، کودکان کار و خیابان، کودکان بازمانده از تحصیل چالش های اساسی است که نشان دهنده مجموعه ای از قوانین و مقررات بر زمین مانده از سوی مسئولان و خانواه ها است.

به گزارش ایسنا، محمود عباسی امروز(8مهر) در دهمین کنفرانس تخصصی حقوق کودکان با محورهای کودک همسری، کودکان کار و خیابان و کودکان بازمانده از تحصیل که در  سازمان بهزیستی کردستان برگزار شد، به اهمیت و جایگاه حقوق کودکان اشاره و اظهار کرد: حقوق کودکان منظومه‌ای از حق ها و ارزش های حقوق بشری است که کودکان را در بر گرفته و نشان دهنده اهمیت ویژه کودکان در هر جامعه ای است.

وی افزود: کودکان نیازمند حمایت هستند و از آنجایی که جزء گروه آسیب پذیر اجتماع هستند، نمی‌توانند از خود دفاع کنند و جوامع باید با یک نگاه ویژه به آنها بنگرند و این منظومه حق ها که به عنوان حق بشری کودکان از آن یاد می‌کنیم بیانگر حق های ذاتی و بنیادی بوده که سلب نشدنی هستند و باید به حقوقشان احترام گذاشت.

دبیر مرجع ملی کنوانسیون حقوق کودک، بیان کرد: این حقوق هم در اسناد بین المللی و اسناد مربوط به حوزه حقوق کودک اجرا شده و بارزترین و اساسی ترین آن کنوانسیون حقوق کودک است که ما در سال 72 به آن پیوسته ایم و مورد تایید شورای نگهبان قرار گرفته و مکلف به اجرای آن هستیم و در قوانین داخلی از جمله قانون اساسی، سیاست های کلی نظام و قوانین و مقررات به این موضوع به نحو احسن پرداخته شده است.

عباسی ذکر کرد: کودکان حق دارند در خانواده و کنار پدر و مادر زندگی شایسته‌ایی داشته باشند در واقع کودکان حق بقا، رشد، سلامتی، آموزش، بهداشت و تغذیه، شادی و تفریح را دارند که باید به اهمیت این موضوع بپردازیم.

وی با ذکر اینکه کودکان خط قرمز جوامع هستند، عنوان کرد: وقتی از حقوق کودک سخن به میان می‌آید مجموعه و منظومه‌ای از حق‌های ذاتی و بنیادی به نظر می‌آید که باید همیشه و همواره مورد توجه قرار بگیرد.

دبیر مرجع ملی کنوانسیون حقوق کودک، با اشاره به اینکه کودکان باید در یک فضای آرامش بخش به تحصیل ادامه بدهند، گفت: مسائل و مشکلاتی که کودکان را تهدید می‌کند بر اثر حق های بر زمین افتاده‌ای است که بر اثر کوتاهی مسئولین، بی توجهی خانواده ها و نشات گرفته از آسیب های اجتماعی به وجود می آید.
عباسی بیان کرد: پدیده اجتماعی را نمی‌توان با دستور العمل، بخش نامه و نگاه سیاسی و امنیتی مدیریت کرد بلکه باید با نگاه و رویکرد اجتماعی به آن بنگریم لذا مدیران مدرسه، والدین، سازمان های مردم نهاد و دستگاه های اجرایی باید بدانند که از همه ظرفیت ها برای مدیریت این حوزه ها باید بهره گرفت.

وی افزود: کودک همسری، کودکان کار و خیابان، کودکان بازمانده از تحصیل چالش های اساسی است که نشان دهنده مجموعه ای از قوانین و مقررات بر زمین مانده از سوی مسئولان و خانواه ها است.

دبیر مرجع ملی کنوانسیون حقوق کودک، ادامه داد: طلاق و فضای مجازی از چالش های نیازمند توجه ویژه مسئولان و خانواه ها برای کاهش است که می‌تواند بزرگ ترین آسیب و تهدید برای کودکان باشد.

عباسی گفت: امروز بیشتر از هر زمان دیگری باید یک تجدید نظر اساسی در حوزه حقوق کودکان صورت بگیرد و نگاه احساسی را به نگاه حق مدارانه تبدیل کنیم و وظیفه هر مسئول و خانواده‌ای است که به حق کودکان اهمیت بدهند.

وی ذکر کرد: در استان کردستان برخی از کودکان وضعیت ویژه ای دارند از جمله کودکان ناتوان جسمی و بازمانده و آسیب دیده از مین که در برخی از کشورها نیز وجود دارد و جامعه اسلامی هم به این افراد توجه ویژه دارد.

 دبیر مرجع ملی کنوانسیون حقوق کودک، بیان کرد: امسال سال تحول در حوزه کودک در کشور است که باید تا پایان سال جاری چالش های اساسی کودکان مدیریت شود و در سال آینده برنامه هایی برای ارتقاء کردستان اجرا می شود.

عباسی خاطرنشان کرد: امروز کمیته کودکان در دانشگاه علوم پزشکی کردستان راه اندازی می‌شود که در این کمیته راهنمایی و تربیت کودک به والدین آموزش داده خواهد شد.

عصر ایران؛ جعفر محمدی - اول مهر و بازگشایی مدارس را تبریک نمی گویم، به چند دلیل:

1 - بچه های ما با دنیایی از انرژی وارد مدرسه می شوند و نظام آموزشی در طول سال های تحصیل، از آن کودکان سرزنده، کنجکاو، پرسشگر، پرنشاط و پرامید، افرادی عمدتاً سرکوب شده، بی تفاوت، کم رمق و ناامید می سازد. ورودی های اول دبستان و خروجی های سال آخر دبیرستان را با هم مقایسه کنید!

2 - در مدارس ما، انبوهی از دانستنی ها به خورد بچه ها می دهند که قریب به اتفاق شان اساساً به درد نمی خورد. خواندن و نوشتن و تسلط نسبی بر روی چهار عمل اصلی ریاضی، مهم ترین دستاورد 12 سال عمر بی بازگشت بچه های ماست و حال آن که همه این ها را می توان در مدت کوتاه تری هم آموخت. الگوریتم، معادلات، نام باکتری ها و تعداد پاهای شپش و ... در زندگی ما هیچ گاه به کار نیامد و به زندگی کودکان مان نیز غنایی نخواهد بخشید.

بچه های ما 12 سال از کودکی و نوجوانی شان درمدارس سپری می کنند بی آن که خودباوری، کنترل خشم، کار گروهی، حل مسأله، مدیریت زمان، اقتصاد فردی، اعتماد به نفس، تنظیم روابط اجتماعی، حقوق شهروندی، سواد رسانه ای، نحوه غذا خوردن، مراقبت از سلامتی جسمانی و ... را یاد بگیرند.   

آنها حتی بعد از سال ها نشستن در کلاس های زبان انگلیسی و عربی، از خواندن یک متن روزنامه ای معمولی هم به این زبان ها عاجرند. 
آیا این اتلاف همه جانبه عمر و هزینه، تبریک دارد؟!

بازگشایی مدارس را تبریک نمی گوییم؛ به هفت دلیل!

3 - بچه ها ما مجبورند برخلاف ساعت بیولوژیک شان صبح های زود از خواب بیدار شوند و درست در ساعاتی که باید به اقتضای سن شان در خواب ناز باشند، با خواب آلودگی به مدرسه بروند و بدن شان دچار کمبود خواب مزمن شود.

4 - بچه های ما مجبورند، کیف های سنگین مدرسه را که بیش از حد استاندارد بر ستون فقرات شان فشار وارد می کند بر دوش بکشند و مستعد دردهای پا و کمر در بزرگسالی شوند.

5 - بچه های ما -به ویژه در سال های اولیه دوره ابتدایی- از بازی ها، فضاها، موقعیت ها و رفتارهای مناسب کودکی محروم می شوند و به جای کودکی، درگیر مشق و رقابت و استرس امتحان و دیر شدن مدرسه و ... می شوند.

6 - بچه های ما در مدارسی درس می خوانند که به تفاوت هایشان اهمیتی داده نمی شود؛ برای نظام آموزشی ما مهم نیست که کدام دانش آموز در ریاضی استعداد دارد و کدام در ادبیات؟ کدام شان مستعد تبدیل شدن به یک ورزشکار بزرگ است و کدام شان در علوم انسانی یا هنر نقاشی آتیه دارد؟
همه را به یک چوب می رانند و همه را با یک متر و محک می سنجند.

7 - اگر قرار است آغاز سال تحصیلی را تبریک بگوییم باید به موسسات کنکور و کمک آموزشی تبریک گفت که از صدقه سر میلیون ها دانش  آموز و خانواده هایشان، درآمدهای میلیاردی دارند و نیز به صدا و سیما که قراردادهای میلیاردی با این مؤسسات می بندد و حساب هایش را پر می کند. پس چرا باید به دانش آموزان و خانواده های آنان تبریک گفت که قرار است چاه نفت مؤسسات باشند! 

آمبلوپی که در میان عموم مردم تنبلی چشم شناخته شده‌است از رایج‌ترین دلیل نارسایی بینایی در میان کودکان است.

به گزارش ایسنا، طبق اعلام موسسه ملی چشم آمریکا از هر 100 کودک دو تا سه نفر درگیر عارضه آمبلوپی می‌شوند. همچنین درصورتی که این بیماری درمان نشود عوارض آن تا دوران بزرگسالی ادامه پیدا می‌کند.

آمبلوپی به خودی خود در نتیجه تنبلی چشم نیست. این بیماری که قدرت بینایی را تحت تاثیر قرار می‌دهد تنها یک مشکل بینایی نیست.

طبق اعلام موسسه ملی چشم آمریکا، «آمبلوپی» یک اصطلاح پزشکی است که بینایی یک چشم به دلیل ضعف در هماهنگی صحیح با مغز کاهش پیدا می‌کند. در این شرایط چشم ظاهری طبیعی دارد اما به دلایل متعددی مغز اطلاعات چشم دیگر را ترجیح می‌دهد.

حتی در مواقعی که مشکل اصلی کاهش قدرت بینایی به طور مثال نزدیک‌بینی با استفاده از عینک یا آب مروارید با جراحی برطرف شود، مغز همچنان به تمایل خود در استفاده از اطلاعات یک چشم ادامه می‌دهد. در حقیقت، در چنین مواردی مغز به کارگیری یک چشم را کنار می‌گذارد. آمبلوپی با رشد زودهنگام مغز و ارتباط آن با چشم‌ها مرتبط است.

کارشناسان معتقدند به این دلیل ضروری است بیماری تنبلی چشم در کودکان به موقع تشخیص داده شود. روش‌های درمانی که قدرت بینایی در چشم ضعیف‌تر را تحریک می‌کند می‌تواند رشد بخش‌هایی از مغز را که در قدرت بینایی نقش دارند تقویت کند.

عوامل موثر در بروز آمبلوپی به طور کلی به سه گروه تقسیم می‌شود:

*آنیزومتروپیا (عیوب انکساری)؛ به طور مثال نزدیک بینی، دوربینی

*استرابیسم (انحراف چشم)

*بیماری‌های چشمی همچون آب مروارید و افتادگی پلک.

متخصص چشم پیش از درمان آمبلوپی ، عوامل اصلی در بروز این عارضه را بررسی می‌کند. زمانیکه دلیل آمبلوپی مشخص و درمان شد تمرکز به بهبود ارتباط چشم-مغز تغییر می‌کند. بنابراین کودک می‌تواند بینایی کامل خود را بدست آورد.

به گزارش ایسنا به نقل از USNews، به گفته کارشناسان به منظور تضمین اینکه کودکان از بهترین امکان درمانی برخوردار شوند تشخیص اولیه آمبلوپی ضروری است. همچنین درصورتیکه والدین در مورد عملکرد صحیح چشم‌های فرزندشان نگرانی دارند باید مطمئن شوند که فرزندشان به درستی مورد ارزیابی و معاینه قرار گرفته‌است.

معاون توسعه مدیریت حقوقی و امور مجلس سازمان حفاظت محیط‌ زیست با اشاره به معضل پسماند بویژه در شهرهای شمالی کشور، گفت: مازندران دیگر جایی برای دفن زباله ندارد؛ اگر برای پسماند شهرهای شمالی کشور چاره‌اندیشی نکنیم، علاوه بر عدم حضور گردشگر باید شاهد کوچ مردم ساکن در این شهرها نیز باشیم.

به گزارش ایسنا، اصغر دانشیان در مراسم تکریم و معارفه مدیرکل حفاظت محیط‌زیست استان قزوین، اظهار کرد: اهمیت محیط‌زیست بر کسی پوشیده نیست و در بحث حفاظت از این نعمت کوتاهی و در حق نسل‌های آینده جفا کرده‌ایم و در حقیقت امانت‌دار خوبی نبوده‌ایم.

وی با اشاره به اینکه سازمان و مناطق متعلق به محیط‌زیست مظلوم واقع شده‌اند، تصریح کرد: هنوز بسیاری از مسئولین با محیط‌زیست آشتی نکرده‌اند و باید توجه کرد که محیط‌زیست برای این دولت و آن دولت نیست و در حقیقت نتوانسته‌ایم از این میراث گران‌بها به نحو احسن مراقبت کنیم.

معاون توسعه مدیریت حقوقی و امور مجلس سازمان محیط‌زیست افزود: باید دید که در پروژه «قزوین-الموت-تنکابن» چه بلایی بر سر محیط‌زیست آورده‌ایم؟ در حال حاضر این پروژه متوقف شده و مسئولین به دنبال احداث جاده‌ای به‌ موازات آن با رعایت ملاحظات زیست‌محیطی هستند.

وی خاطرنشان کرد: تا زمانی که فرهنگ حفاظت از محیط‌زیست در خانواده‌ها وارد نشود، اوضاع بهبود پیدا نخواهد کرد. باید از ظرفیت بسیج، مدارس و نماز جمعه برای فرهنگ‌سازی و حفاظت از محیط‌زیست استفاده کرد و ای‌کاش به‌اندازه تبلیغ پفک برای محیط‌زیست نیز تبلیغ صورت می‌گرفت.

دانشیان تشریح کرد: امروزه پسماند یکی از مشکلات اساسی جامعه است و مازندران دیگر جایی برای دفن زباله ندارد؛ اگر برای پسماند شهرهای شمالی کشور چاره‌اندیشی نکنیم، علاوه بر عدم حضور گردشگر باید شاهد کوچ مردم ساکن در این شهرها نیز باشیم.

وی با بیان اینکه در اروپا نایلون و استفاده از آن ممنوع و از چرخه حذف‌ شده است، عنوان کرد: چون برای فرهنگ‌سازی و نگهداری از محیط‌زیست سرمایه‌گذاری نکرده‌ایم در آینده‌ای نه‌ چندان دور صیادان به‌جای ماهی، پلاستیک صید خواهند کرد.

معاون توسعه مدیریت حقوقی و امور مجلس سازمان محیط‌زیست مطرح کرد: تا زمانی که محیط‌زیست را مانند خانه خود تصور نکنیم، اوضاع بهبود پیدا نخواهد کرد. محیط‌زیست زمانی جایگاه واقعی خود را پیدا خواهد کرد که نیم‌نگاهی به توسعه پایدار داشته باشیم. تمام تلاش ما این است که در تمام طرح‌ها به توسعه پایدار توجه کنیم و محیط‌زیست را از آسیب مصون نگاه داریم.

دانشیان در پایان یادآور شد: سازمان محیط‌زیست از کمبود نیروی انسانی رنج می‌برد و تلاش می‌شود سالیانه ۳۰۰ نفر شامل ۲۵۰ محیط‌بان و ۵۰ نفر اداری را به‌صورت استخدامی جذب کنیم.

تمامی حقوق این محفوظ و متعلق به با تارنمای دیار فردوس می باشد.

طراحی و اجرا "یکان پرداز آسیا"

Template Design:Ypa Group