فیلم «زندگی بدون زندگی» در جشنواره بین المللی فیلم «کیف» اوکراین به نمایش درآمد.

به گزارش عصر ایران به نقل از روابط عمومی این پروژه، فیلم «زندگی بدون زندگی» به کارگردانی کاوه معین فر و تهیه‌کنندگی جعفر محمدی در ادامه حضورهای جهانی خود در جشنواره‌ KIFF 2018 حضور دارد و به همراه ۱۰ فیلم دیگر برای جایزه بهترین فیلم بلند این رویداد رقابت می‎کند.

جشنواره بین المللی فیلم کیف هم اکنون در حال برگزاری است و فیلم «زندگی بدون زندگی» روز ۲۷ می به نمایش درآمد. 

نمایش این فیلم در جشنواره کیف، نهمین حضور فیلم اول کاوه معین فر در یک جشنواره جهانی است. 

حضور اول فیلم «زندگیِ بدونِ زندگی» در جشنواره فیلم توکیو بود و در دومین حضور این فیلم از جشنواره کن مدیترانه‌ای فرانسه جایزه دیپلم افتخار بهترین فیلم را کسب کرد.

عباس عطایی، امیر وزّان و مرجان صادقی بازیگران اصلی این فیلم هستند که در خلاصه داستان آن آمده است: «ساتیار مدرس موسیقی است و پدرش به سرطان مبتلا شده و در میانه مرگ و موسیقی این زندگی است که جریان پیدا می‌کند.»

عوامل این فیلم عبارتند از نویسنده و کارگردان: کاوه معین فر، تهیه کننده: جعفر محمدی، مدیر فیلمبرداری: آرش ساسانی، مدیرصدابرداری: محمد صالحی، آهنگساز: نیما عظیمی نژاد، طراح صحنه: سعید هنرمند، طراح گریم: مینا اصلانی، طراح لباس: بنفشه جهانگیری، تدوین: امیر تقدیری، طراحی و ترکیب صدا: حسن مهدوی، جلوه های ویژه کامپیوتری: وحید قطبی زاده، مدیر تولید: امیر حقیقی، سعید پاکار، لابراتوار دیجیتال: شرکت پیشگامان سینمای آریا، دستیار اول کارگردان و برنامه ریز: علی نصیر، دستیار اول فیلمبردار: سید مهدی حسینی، مجری اول گریم: افشین اصلانی، دستیار کارگردان: امیر مهدی صادقی، گروه فیلمبرداری: فرهاد شکری، آرش میرزاخانی، حسین شباهنگ، علی یزدانی، مهدی اسدی، گروه صدابرداری: اسفندیار سلطانزاده، میلاد ملکی، گروه صحنه: سعید رحیمی، اصغر امامی، دستیار تدوین: مانا نجاران، عکاس: پوریا نوری، تدارکات: بلال محرابی، امور مالی: حدیث ماکیانی، هماهنگی: مسعود طاهری، حمید حقیقی، مشاور رسانه ای: رضامیرمحرابی، بازیگران: عباس عطایی، امیر وزّان، مرجان صادقی، حامد اردلان، آناهیتا ایزدی پارسا، علیرضا پیام یار، اصغر بیات، رامبد خانلری، محدثه محمدزاده، سینا نیکوکار، حسام الدین باتمانی، فریاد قربانی، مهرداد خدیر، حمیدرضا غریب، حسین اسماعیلی، هادی اردلان، محمد مهدی رحیمی، علی کرمی، سعید شیخی، شاهین امیری فر، گروه موسیقی زیگ و گروه رقص کردی دوازده سواره قلای مریوان.

حسین بریمانی امروز در گفت‌وگو با خبرنگار فارس در شهرستان ساری با اشاره به درخشش چهار تکواندو مازندرانی در مسابقات در بیست‌و‌سومین دوره مسابقات قهرمانی آسیا در هوشیمینه ویتنام اظهار کرد: تکواندوکاران مازندرانی در بیست‌و‌سومین دوره مسابقات قهرمانی آسیا در هوشیمینه ویتنام بسیار خوش درخشیدند.

وی تصریح کرد: در این پیکارها چهار تکواندوکار مازندرانی موفق به کسب سه نشان خوش رنگ طلا و یک نشان نقره شدند.

 سرپرست هیات تکواندو مازندران گفت: در رشته پاراتکواندو احمد نریمانی با اقتدار موفق به کسب نشان خوشرنگ طلا شده است.

بریمانی افزود: همچنین هدایت آریانفر در رقابت‌های انفرادی پومسه موفق به کسب نشان طلا و رحمت نظری نیز به نشان طلای تیمی در این مسابقات دست یافت.

وی در ادامه یادآور شد: فرزان عاشورزاده دیگر ملی‌پوش مازندرانی نیز نشان نقره را از آن خود کرد.

سرپرست هیات تکواندو مازندران در پایان خاطرنشان کرد: در ادامه مسابقات تکواندو قهرمانی آسیا در هوشیمینه ویتنام، طی امروز و فردا سروش احمدی، احمد محمدی و زهرا پوراسماعیل به عنوان سه تکواندوکار دیگر مازندرانی به روی شیاپچانگ می‌روند که هر سه تکواندوکار مازندرانی شانس کسب مدال در این مسابقات را دارند.

حبیب احمدزاده در نامه‌ سرگشاده‌ای به رییس سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی نسبت به آنچه سرقت فرهنگی نامیده اعتراض کرده است.

به گزارش عصر ایران، این نویسنده و فیلم‌ساز در نامه‌ای که منتشر کرده با بیان اینکه یک رایزن فرهنگی به واسط سرقت یک جشنواره‌ مدال گرفته است، در ادامه خطاب نامه‌اش را "ریاست سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی و یا هر صاحب رایزنی‌های فرهنگی در ایران" دانسته و آورده است:

«در عمرم سعی کردم در مقابل بسیاری از وقایع شخصی کوتاه آمده و سکوت کنم، کتاب‌هایم را دوستان رایزن فرهنگی، در چند کشور بدون اجازه ترجمه کرده و منِ نویسنده در زیرنویس شبکه خبر از آن خبردار می‌شوم، خصوصی اعتراض می‌کنم ولی انگار نه انگار که حقوق مادی و معنوی نویسنده‌ای غصب شده، اکنون با تعجب به مورد دیگری برخورد کردم که ...

چندسالی است که به همت عده‌ای از دوستان جانباز شیمیایی و هنرمند کاملا ناامید از دستگاه‌های فرهنگی پرخرج و بی‌بازده و با همکاری موزه صلح تهران و صلح‌طلبان هیروشیما، جشنواره فیلم (صلح و دوستی  ایران و هیروشیما) را راه‌اندازی کرده و تاکنون بدون درخواست کوچکترین کمک از سازمان شما و رایزنی فرهنگی ایران در کشور ژاپن این جشنواره به راه خود ادامه می‌دهد.

ناگهان امروز خبردار شدیم که جناب رایزن فرهنگی سابق شما و استاد فعلی دانشگاه، با ادعای  برگزاری این جشنواره در ژاپن، نشان «مدال خورشید تابان» را از دولت ژاپن دریافت کرده‌اند.

لذا به نمایندگی از تمام کسانی که این جشنواره را با خون دل و تنها و تنها به عشق رساندن پیام جانبازان عزیز شیمیایی به جهان تاکنون برگزار کرده‌اند، اعلام می‌دارم  که این فرد به هیچ صورت  و شکلی در برگزاری این جشنواره  نقشی نداشته و این سرقت آشکار زحمات دیگران مستوجب پیگرد قانونی است.

در آخر، برادر عزیز، فقط  شما یا کسی به من بگوید در فرهنگ این کشور چه خبر است؟» 

حبیب احمدزاده

یکی از کوچکترین برگزارکنندگان جشنواره خودجوش فیلم ( صلح و دوستی ایران و هیروشیما )»

عصر ایران؛ نهال موسوی - "سلطان صاحبقران" یک مجموعه تلویزیونی تاریخی است که در سال 1354 توسط علی حاتمی ساخته شده‌ و ناصر ملک مطیعی در آن بازیگر نقش "امیر کبیر" بود، هنگامیکه «علیخان» و سایر عمّال حکومت برای اجرای فرمان شاه و قتل امیرکبیر به حمام فین کاشان رفته‌اند، امیر کبیر (ملک مطیعی) قبل از اجرای حکم به آنها می‌گوید:

مقدّر است امروز لباس نو بپوشم، امّا گر می‌توانی درد و غم را هم از تن من بشوی!

ناصر ملک مطیعی بازیگر قدیمی سینمای ایران که طی هفته گذشته به دلیل نارسایی کلیه و تنگی نفس در بیمارستان بستری شده بود، درگذشت. گفته بودند آخر هفته از بیمارستان به منزل بازمی‌گردد؛ اما حالا باید به منزل همیشگی برود و پس از سالها سکوت و نادیده‌گرفته شدن، به خاطره‌ها سپرده شود.


به قول منتقد سینمای ایران (هوشنگ گلمکانی): « نه از تئاتر و رادیو آمد و نه از عالم موسیقی. دستاورد خود سینمای ایران بود در نخستین سال‌های گسترش تولید فیلم، و توانست تماشاگران را با جاذبه نام و حضورش به سینماها بکشاند. سه دهه در سطح اول سینمای ایران باقی ماند و همچنان ستاره بود. ناصر ملک‌مطیعی به تعبیری از شاخص‌های یک دوران بود و قطعا به همین دلیل از ابتدای دهه شصت، پس از «برزخی‌ها» دیگر به او اجازه فعالیت داده نشد.»

کارگردان و بازیگر سینما و تلویزیون ایران پیش از انقلاب بود. پس از انقلاب و تغییر چارچوب‌های حاکم بر سینمای ایران، ملک‌مطیعی، هم چون فردین و بهروز وثوقی، جایی در سینمای پس از انقلاب نداشتند و زمینه ادامه فعالیت هنری آنها فراهم نشد.

ملک‌مطیعی، پس از انقلاب و تا به امروز، در مشاغلی هم چون قنادی و مشاور املاک فعالیت داشت. اما عاقبت در سال ۱۳۹۲  پس از ۳۵ سال دوری از سینمای ایران، بالاخره در فیلم "نقش نگار" ساخته علی عطشانی بازی کرد.

فال حافظ
در سال گذشته قرار بود پس از سال ها از قاب تلویزیون با طرفدارانش صحبت کند. این خبر از ساعات ابتدایی انتشارش به واسطه صفحات مجازی دست به دست شد و بسیاری از خبرگزاری ها و رسانه های مکتوب به آن پرداختند.

حضور این بازیگر پیش کسوت پس از سال ها در رسانه ملی به اندازه وسعت انتشار خبرش، غافلگیرکننده و جذاب بود. حضور ناصر ملک مطیعی در برنامه «دورهمی» و گفت وگویش با مهران مدیری به سرعت خبرساز شد و هم زمان با این خبر، حضورش در برنامه ای دیگر با عنوان «من و شما» نیز توجهات بسیاری را به ویژه برنامه های شب یلدا در رسانه ملی و تغییر رویکرد این رسانه مبنی بر حضور بازیگری که سال ها در قاب تلویزیون دیده نشده است، جلب کرد و طبعا بینندگان مشتاق تلویزیون پیگیر و علاقه مند حضور ناصر ملک مطیعی و شنیدن صحبت هایش بودند.

فال حافظ

گویا پخش ویژه برنامه «من و شما» به جای پخش در روز جمعه به چهارشنبه منتقل شد و قرار بود این برنامه زودتر از برنامه «دورهمی» روی آنتن برود اما این برنامه که قرار بود با حضور ناصر ملک مطیعی و علی پروین، از شبکه شما پخش شود، لحظاتی پس از صحبت های ابتدایی مجری قطع شد و سپس، در زیرنویس تلویزیون اعلام شد که این برنامه، امشب به دلیل مشکل فنی پخش نمی شود و عاقبت هیچکدام از آن برنامه ها پخش نشد!



زندگی ناصر ملک مطیعی:
ناصر ملک مطیعی (زاده 1309 در تهران) کارگردان و بازیگر سینما و تلویزیون ایران بود. سال ها پیش با زنی بنام مهین ازدواج کرد که از وی صاحب یک دختر بنام شیرین و یک پسر بنام امیرعلی می باشد، همسرش مدت ها پیش فوت کرد، وی بعد از مرگ همسرش دیگر ازدواج نکرد.

ناصر ملک‌مطیعی دیپلم رشتهٔ تربیت بدنی دانش‌سرای عالی تهران است و قبل از آن که به سینما راه یابد، معلم ورزش دبستان‌های تهران بود. او پس از ورود به سینما و کسب محبوبیت، به فعالیت در تئاتر (از ۱۳۳۵) و دوبلهٔ فیلم (۱۳۳۸) نیز پرداخت.

فعالیت وی در سینما با بازی در صحنه کوتاهی از فیلم «واریته بهاری» (پرویز خطیبی، ۱۳۲۸) آغاز شد. بازی ملک مطیعی در دومین فیلمش («شکار خانگی» و «علی دریابیگی» ـ ۱۳۳۰) در حد بیان یک جملهٔ کوتاه در صحنهٔ یک میهمانی بود. اما بازی ملک مطیعی در «ولگرد» (مهدی رئیس فیروز، ۱۳۳۱) او را به اوج محبوبیت رساند و برای بازی در آن نخستین دستمزد فعالیت حرفه‌ای خود را گرفت. با موفقیت «ولگرد» بلافاصله در فیلم‌های «گرداب» (حسن خردمند، ۱۳۳۲) ـ که نخستین فیلم رنگی سینمای ایران بود ـ و سپس در فیلم «غفلت» (علی کسمایی، ۱۳۳۲) بازی کرد.

ملک مطیعی پس از بازی در «غفلت»، از «پارس فیلم» به «دیانا فیلم» رفت، تا در ازای بازی در دو فیلم در سال، ماهانه هزار تومان دستمزد دریافت کند، اما پس از ایفای نقش در «چهارراه حوادث» (ساموئل خاچیکیان، ۱۳۳۳) که متفاوت از سایر نقش‌های او بود، به خدمت نظام احضار شد.

او پس از بازگشت، در فیلم «اتهام» (شاپور یاسمی، ۱۳۳۵) بازی کرد. ملک‌مطیعی در فاصلهٔ سال‌های (۴۰–۱۳۳۶) در فیلم‌های: «بازگشت به زندگی» (عطاالله زاهد، ۱۳۳۶)، «عروس فراری» (اسماعیل کوشان، ۱۳۳۷)، «طلسم شکسته» (سیامک یاسمی، ۱۳۳۷)، «دشمن زن» (پرویز خطیبی، ۱۳۳۷)، «دوقلوها» (سیامک یاسمی، ۱۳۳۸)، «اول هیکل» (سیامک یاسمی، ۱۳۳۹)، عمو نوروز (سیامک یاسمی، ۱۳۴۰)، آرامش قبل از طوفان (خسرو پرویزی، ۱۳۴۰)، عسل تلخ (حسین مدنی، ۱۳۴۰)، سایهٔ سرنوشت (اسماعیل کوشان، ۱۳۴۰) و آس و پاس (سیامک یاسمی، ۱۳۴۰) بازی کرد.

پس از دههٔ ۴۰ شمسی، با حضور محمدعلی فردین به عنوان «جوان اول» فیلم‌ها، به تدریج از محبوبیت او کاسته شد.


ملک‌مطیعی از سال ۱۳۴۱ با پوشیدن لباس جاهل‌ها و کلاه مخملی‌ها، که پیش از او عباس مصدق و مجید محسنی به تن کرده بودند، در نقش‌هایی ظاهر شد که فردین جز دو بار در فیلم‌های: «زن‌ها فرشته‌اند» (اسماعیل پورسعید، ۱۳۴۲) و «ایوب» (فریدون ژورک، ۱۳۵۰) حاضر به پوشیدن آن لباس‌ها و ایفای آن نقش‌ها نشد.

ملک مطیعی در فیلم‌های: «کلاه مخملی» با کت و شلوار مشکی، پیراهن سفید و کفش چرمی نوک تیز، کلاه مخملی و دستمال ابریشم یزدی و تسبیح شاه مقصود، اگرچه مصداق زنده‌ای از نمونه اجتماعی سنخ «جاهل» نبود، اما مجموعهٔ اجرای نقش، به‌ویژه حرکات دست‌ها و بالا انداختن ابرو، تکیه کلام‌ها و نقل‌هایش، عامهٔ بینندگان را مجذوب خود کرد.

ملک مطیعی تا قبل از «قیصر» (مسعود کیمیایی، ۱۳۴۸) و ایفای نقش «داش فرمان» با کلاه مخملی، در نقش‌های دیگری همچون مرد روستایی (عروس دهکده)، افسر نیروی دریایی (پاسداران دریا)، شاه عباس کبیر (حسین کرد)، رئیس دزدها (هاشم خان)، پزشک (فرار از حقیقت) و مانند این‌ها نیز ظاهر می‌شد؛ اما پس از موفقیت فیلم «قیصر» ـ که نقش کوتاهی هم در آن داشت ـ یکسر به ایفای نقش‌های کلاه مخملی دعوت شد.

ملک مطیعی اگرچه در فیلم‌های بعدی‌اش کوشید تا از کاراکتر جاهلی فاصله بگیرد، اما تلاش او همواره توأم با توفیق نبود. 


او در فیلم «بت» (به کارگردانی ایرج قادری، ۱۳۵۵) در نقش یک استوار ژاندارمری ظاهر شد.کارگردان فیلم بت(ایرج قادری) نقل کرده‌است:

مشکل می‌شود با بازیگری جا افتاده طرف شد. من سعی می‌کردم حرکت ابرو را از ملک مطیعی بگیرم، می‌دیدم این بار غبغب می‌گیرد. مواظب غبغبش بودم، دستش حرکت اضافی می‌کرد. خب تا چه اندازه می‌توان مواظب بود؟ این است که در بت، ناصر همانی است که بوده.


او با مرحوم علی حاتمی در فیلم‌های "قلندر" و "باباشمل" همکاری داشت.

بعد از انقلاب ملک مطیعی، دوران پس از انقلاب را دوران سختی توصیف کرده‌است. زیرا دچار انزوا و تنهایی و از طرفی، عشق و علاقه مفرطی که به فیلم و سینما داشت، قابل تحقق نبود و امکان کار هنری برای وی مهیا نبود. پس از مدتی، به دعوت عوامل تولید برزخی‌ها، نقش مثبت و کوتاهی را بازی می‌کند. با این وجود، نام وی در زمان تیتراژ پایانی فیلم به نمایش درنیامد و روزنامه‌ها نیز خبری در خصوص حضور مجدد وی، منتشر نکردند که این موضوع، موجب دلسردی مفرط وی شد.

وی شرح آن روزگار خود را اینگونه توصیف می‌کند: «کسی از دوستان من هم نمانده بود. بهروز که به خارج رفت، فردین هم مدتی تقلا کرد تا بتواند کار کند، ایرج قادری هم خواست که کار کند و کار کرد؛ ولی من از کسی تقاضای کار نکردم و خودم را کنار کشیدم.»

ناصر ملک‌مطیعی پس از ۳۵ سال دوری از سینمای ایران، بالاخره در فیلم نقش نگار ساخته علی عطشانی بازی کرد.

جوایز:

برنده جایزه مجسمه سپاس بهترین بازیگر نقش اول مرد در چهارمین دوره در سال ۱۳۵۰ برای بازی در فیلم سه قاپ.

برنده جایزه مجسمه سپاس بهترین بازیگر نقش اول مرد در سومین دوره در سال ۱۳۴۹ برای بازی در فیلم رقاصه شهر.

سایت فیفا در فاصله کمتر از 3 هفته تا آغاز رقابت های جام جهانی 2018 روسیه در گزارشی از شعار 32 تیم حاضر در این رقابت ها رونمایی کرد. براساس اعلام فیفا شعار تیم ملی فوتبال ایران در جام جهانی "80 میلیون نفر، یک ملت، یک نبض" خواهد بود. این شعار قرار است روی اتوبوس تیم ملی ایران حک شود.

شعار 32 تیم حاضر در جام جهانی روسیه به شرح زیر است:

کلمبیا: اینجا، یک رویا، سه رنگ و ۵۰ میلیون قلب

کاستاریکا: وقتی یک کشور هستند، هیچ غیرممکنی وجود ندارد

کرواسی: کشور کوچک، آرزوهای بزرگ

دانمارک: با هم تاریخ سازی می کنیم

فرانسه: قدرت تو، انگیزه ما، پیش برو

آلمان: بیا با هم تاریخ را بنویسیم

ایسلند: بیا رویاهایمان را به واقعیت تبدیل کنیم

ایران: ۸۰ میلیون نفر، یک ملت و یک ضربان قلب

ژاپن: زمان جدال است، آبی سامورایی

کره جنوبی: پلنگ های آسیا دنیا را فتح می کنند

مکزیک: ساخت مکزیک، برای پیروزی ساخته شده است

مصر: وقنی می گویی فرعون ، تمام دنیا باید بلند شود و گوش دهد

انگلیس: پیروزی برایمان بفرست

مراکش: شیرهای اطلس، افتخار مراکش

نیجریه: بالهای افتخار آفریقا

پاناما: پاناما افتخار دو دریا

پرو: ما برگشتیم، ۳۰ میلیون پرویی اینجا سفر می کنند

لهستان: پیش برو لهستان

پرتغال: گذشته افتخار است، حال حاضر تاریخ

روسیه: نترس بازی کن

عربستان: شاهزاده های صحرا

سنگال: غیر ممکن سنگالی نیست

صربستان: یک تیم ، یک رویا، صربستان

اسپانیا: ما با هم شکست ناپذیر هستیم

سوئد: با هم برای سوئد

سوئیس: چهار زبان، یک ملت

تونس: روسیه! اینجا بازیکنان و هواداران تونسی دست در دست هم می آیند 

اروگوئه: خورشید در روسیه می درخشد، آسمان همه جا آبی روشن است

آرژانتین: با هم برای یک رویا

استرالیا: شجاع و جسور باش، استرالیایی های سبز و زرد می آیند

بلژیک: شیاطین سرخ در یک ماموریت

برزیل: فراتر از ۵ ستاره، ۲۰۰ میلیون قلب

نویسنده با این رمان، در واقع سرنخ‌های حوادث مربوط به پیوستن اتریش به آلمان نازی را در سال ۱۹۳۸ دنبال می‌کند و شرح می‌دهد که ادبیات چه چیزی را می‌تواند برای تاریخ به ارمغان آورد؟

 در بخشی از این کتاب می‌خوانیم:

هیتلر در مرسدس‌اش هنگام ترک مونیخ؛ از جنگل‌های پهناور گذشت. قصد داشت اول به برونو، زادگاه‌اش و سپس به لینز، شهر جوانی‌اش و در نهایت به لئودینگ برود؛ جایی که والدینش آرمیده‌اند. در مجموع، سفر خوبی بود. حدود ساعت شانزده، هیتلر از مرز عبور کرده بود. هوا درخشان ولی سرد بود، همراهان او متشکل از بیست‌وچهار خودرو و بیست کامیونت بودند. همه این‌جا هستند: اس‌اس، اس‌آ، پلیس و تمام لشکر ارتش. آن‌ها با جمعیت ارتباط برقرار می‌کنند. لحظه‌ای، جلو خانه پیشوا می‌ایستند؛ اما وقت را تلف نمی‌کنند. خیلی دیرشان شده است. دختربچه‌ها خوشه‌ها را تقدیم می‌کنند، جمعیت پرچم‌های خود را با نشان صلیب اسواستیکا تکان می‌دهند؛ همه‌چیز خوب است.

 

این رمان ۱۲۰ صفحه‌ای را فاطمه قهرمانی به فارسی برگردانده و انتشارات مجید آن را در شمارگان ۵۰۰ نسخه و با بهای ۱۲ هزار تومان منتشر و راهی کتابفروشی‌ها کرده است.

به گزارش هنرنیوز و به نقل از هالیوود ریپورتر، گزارش‌های منتشرشده و منابع مستقل تاییدشده می‌گویند ویل اسمیت و نیکی جَم خواننده و آهنگساز آمریکایی قرار است در کنار ایرا ایسترِفی خواننده اهل کوزوو، آهنگ رسمی جام جهانی ۲۰۱۸ روسیه را اجرا کنند.

با وجود اینکه جام جهانی چند آهنگ دارد، آهنگ رسمی آن معمولا مهم‌ترین و معروف‌ترین آهنگ است که در فینال جام جهانی اجرا می‌شود و تقریبا حدود ۲ میلیارد نفر آن را تماشا خواهند کرد. از آهنگ‌های قبلی می‌توان به «واکا واکا» و «جام زندگی» اشاره کرد.

با استناد به مصاحبه‌ای که اخیرا با خوان مدینا مدیر برنامه‌های نیکی جم در یک برنامه رادیویی انجام شد، نیکی جم و ویل اسمیت مدتی پیش در بوداپست بودند تا مراحل نهایی آهنگ خود را به پایان برسانند. این‌ آهنگ قرار است روز جمعه منتشر شود.

طی چند روز گذشته گزارش‌هایی تاییدنشده مبنی بر اینکه اسمیت و نیکی جم در حال همکاری هستند منتشر شده بودند. بعضی گزارش‌ها هم از حضور ایسترفی خبر می‌دادند.

اما پیش از انتشار رسمی خبر خوانده شدن‌ آهنگ اصلی جام جهانی توسط اسمیت، او و نیکی جم در رسانه‌های اجتماعی درباره یکدیگر صحبت می‌کردند. در ماه مارس، نیکی جم یکی از آهنگ‌های اسمیت را به افتخار او خوانده بود. یک هفته قبل از آن هم اسمیت ویدیویی از خودش منتشر کرده بود که در آن در حال خواندن یکی از آهنگ‌های نیکی جم بود.

نمایشگاه عکس و گرافیک "دوباره ایران" 29 اردیبهشت در نخستین سالگرد انتخابات دوازدهمین دوره ریاست جمهوری در فرهنگستان هنر افتتاح شد.

نمایشگاه "دوباره ایران" شامل مجموعه‌ای از 150 عکس است که از میان آثار عکاسان فعال در زمان انتخابات ریاست جمهوری سال 96 انتخاب شده‌اند. عکس‌هایی از خبرگزاری ایسنا، خبرگزاری تسنیم، خبرگزاری ایرنا، خبرگزاری برنا، آسوشیتدپرس، ایران ایمجز، نهاد ریاست جمهوری، صدا و سیما و عکاسان مستقل در این مجموعه دیده می‌شود و در این میان آثار عکاسانی مانند حجت سپهوند، محمدعلی برنو، نازنین طباطبایی، روشن نوروزی، محمد حسن‌زاده، مونا هوبه فکر، محمدعلی جلالی، مهدی قاسمی، امیر خلوصی، بابک برزویه، مجتبی محمدی و... به چشم می‌آید.

 

در این عکس‌ها برهه‌های مختلف زمانی و رویدادهای متفاوت زمان انتخابات به نمایش درآمده است. میتینگ‌های تبلیغاتی، ستادهای تبلیغاتی سطح شهر، فعالیت تبلیغاتی مردم در خیابان‌ها، صف‌های رای گیری، حضور هنرمندان در برنامه‌های تبلیغاتی، عکس‌های خاصی مانند حضور دوقلوها یا عروس و دامادها در صف رای و... نمونه‌ای از این آثار هستند.

گفتنی است نمایشگاه "دوباره ایران" 29 اردیبهشت تا 11 خرداد در گالری صبای فرهنگستان هنر برگزار می‌شود.

مهدی دارابی خواننده هوروش بند در حالی که در آخرین مراحل ضبط و تولید تیتراژ برنامه جشن رمضان بود دچار خونریزی حنجره شد. فشار کاری و فعالیت زیاد این مدت وی را دچار این عارضه کرد و به بیمارستان کشاند.

مسعود جهانی تنظیم کننده دراین‌باره، گفت : متاسفانه موقع ضبط ترانه جدید مهدی دارابی عزیز، حنجره او مشکل پیدا کرد و مجبور به انتقال به بیمارستان شد. امیدواریم مشکل حادی نباشد و به زودی به فعالیتش برگردد. فعلا از میزان آسیب به تارهای صوتی وی خبری منتشر نشده و پزشکان او را تحت درمان قرار داده تا میزان آسیب را بررسی کنند.

 

حمید فریزند مدیر گروه نیز درباره این مشکل گفت: این اتفاق در حاشیه ضبط تیتراژ برنامه "جشن رمضان" رخ داد و دارابی بلافاصله به بیمارستان انتقال یافت. در حال حاضر شرایط از حالت حاد به عادی بازگشته اما باید به مدت 20 روز استراحت مطلق داشته باشد.

پیش از این قرار بود تیتراژ ویژه‌برنامه شبکه پنج با صدای مهدی دارابی و تنظیم مسعود جهانی روی آنتن برود، اما با توجه به مشکل پیش آمده برای  دارابی، شرایط تولید این اثر وجود ندارد.

تمامی حقوق این محفوظ و متعلق به با تارنمای دیار فردوس می باشد.

طراحی و اجرا "یکان پرداز آسیا"

Template Design:Ypa Group